Let Me Not Forget For A Moment

متن مرتبط با «you tell me that you need me» در سایت Let Me Not Forget For A Moment نوشته شده است

:) Happy Birthday to Me

  • - سی سالگی چه حسی داشت؟+ نمی دونم! راستش من از سه سالگی به بعد دیگه حسی نداشتم... - چرت نگو ...+ وقتی همه ی عمرت دنبال چیزی گشتی که هرگز نبوده، شابد فهمیدی که چی می گم. - مثلا چی ؟+ سی سالگی در سه سالگی ...برچسب‌ها: My Facts بخوانید, ...ادامه مطلب

  • ... When only pain what is left for you

  • Can you feel itThe sorrow, the grief of your waste lifeThe shadow of despair hunts your soulEvery time when you hope for the tomorrow They show up and crush your spirit This is my life I have so much to lose ... But myself, is not one of themبرچسب‌ها: Its about me بخوانید, ...ادامه مطلب

  • Maybe I'm that child who, they found me on the another planet

  •  آفتابی بی رمق از سرچشمه ای که حالا راهش را گم کرده است بر موهای سفیدم می تابد. هوایی آلوده از درد، ریه های معیوبم را در بر می گیرد. ابرها دیگر خانه ای ندارند، مادر ترکشان گفته و از یتیم شدنشان تنها، می گریند. زمین دیگر جای امنی نیست...طبیعت به خشم آمده و کمر به نابودی گرفته است. مادر وقتی فهمید پدر صندوقچه‌ی قدیمی را بدون اجازه نبش قبر کرده و خودش را درونش پنهان نموده بر سر کودکانش فریاد برآورد، از غصه یکباره موهایش سفید شد و دستانش چروک. چاره ای نداشت پس سر به بیابان زد... جایی که اولین بار زاده شده بود... از همان قطراتی که کودکانش از چشمانشان سر داده بودند. پدر دیگر سالهاست در صندوقچه دفن شده. درست بعد از مرگش تصمیم گرفت مادر را این بار برای همیشه ترک کند. موهای سفید مادر، در بیابان کولاکی پدید آورد که دنیا به خودش ندیده بود. تمام جانوران صحرا از ترس مادر، تغییر وجود دادند و شکل دیگر به خود گرفتند... شغال ها خرس قطبی شدند و مارها پنگوئن... مادر در دنیایی که برای خود ساخته آسوده بود، کودکانش بر موهای سپیدش می باریدند و من میلیون ها سال نوری با صندوقچه ای خالی به دور از آنها با آفتابی بی رمق بر موهای سپیدم، با ریه هایی معیوب ،استخوان های پدرم را به یاد خنده های آسمانی آنها دود می کنم ...    برچسب‌ها: My Stories بخوانید, ...ادامه مطلب

  • when I was ME

  •  ستاره ی دنباله داری بودم .اما کهکشانی نبود . تنها از دنیا سیاهچاله ای باقی مانده که هرچه بود در خود می بلعید و من تک ستاره ی دنباله داری که راه فراری برایم باقی نمانده ، هدفم گریختن از این سرنوشت شوم از سیاهچاله ای که دیگر همه چیز بود وهیچ . کاش زمان را بهتر می فهمیدم . کاش قدرت درک این را داشتم که من همان دنباله ی این سیاهچاله ام . , ...ادامه مطلب

  • For Men Who Know Better

  •  من عادت به سرکوب کردن دارم ... من مازوخیستی هستم که بیماری ام قرن ها ریشه دارد . من آدمی هستم که حرف هایش را دوخته اند به ته مغزش . من کسی هستم که عادتش در پنهان ماندن و نامرئی بودن است . من موجودی ه, ...ادامه مطلب

  • Shall We Meet Again

  •  سرگیجه های مداوم نشان از مستی بی اندازه نمی دهند ...گمگشتگی بی حد و حصر نشان از گذشته نمی دهدتنهایی بی انتها از زمستان بی بهار خبر نمی دهد کلمات ته کشیده از پایان سخن حرف نمیزند قصه های دهشتناک از ان, ...ادامه مطلب

  • ... I Need a Break For Ever

  •   هی ... { زمزمه وار و یواشکی } صدامو میشنوی ؟! { همراه با یک خنده ی رسوا } یه سال دیگه هم از عمرت گذشت ...    , ...ادامه مطلب

  • So help me God

  • تخیل ذهنم طعمه ای شده برای ناخودآگاه سرخورده ام . درونم آشوبیست که دنیا تا به حال به خود ندیده است . هیچ کس یاری ام نمی دهد تا اهریمن درونم را به زنجیر بکشم . می ترسم ... می ترسم کار دستم بدهد ... میترسم که دیگر نترسم و هیچ چیز جلودارم نشود . در دنیای فانتزی ذهنم من قهرمانی هستم که همیشه نجات دهنده است ، اما ترسم این است که من در واقع نابود کننده ای بیش نباشم ... , ...ادامه مطلب

  • when you quit smoking and want to say some thing about your thoughts

  • حالا زمان زندگی نیست ... حالا تنها زنده ماندن است که اهمیت دارد . هوایی که وارد ریه هایم می کنم دیگر خالص نیست . تصاویری که در ذهنم نقش می بندد واقعی نیست ... این ها خیالات دیگران اند که حرف اول را در, ...ادامه مطلب

  • ? Can You Say Why

  •   توستر آشپزخانه خبر از کباب شدن هات داگ ختنه شده می دهد. پنکه که قرار بود کرست مادر را خشک کند آن را به بیرون پنجره راند. جعبه ی جادویی هم انگ دیوانگی به کودک درونم زد. موبایل پدرم دیگر برای بازی کرد, ...ادامه مطلب

  • ...I can't remember My favorite song

  •   ساعت مردگی من نازکی قلمم را به رخ می کشد . سوراخی که وسط کاغذ را نشان می دهد تمام سناریو را نیمه تمام می گذارد. آخرین بار ایده هایم سطل زباله را پر کردند . دوباره عقربه ها ایستاده اند و من حتی خلافش, ...ادامه مطلب

  • ... you just can't take enough

  •   ناخن هایم بیش از حد بلند شده اندبیا دوباره از ته بچینِ شان تو که کوتاه کردن همه چیز را دوست داشتی بیا از ته بزن درست مثل آن روزهایی که دستم را از زندگی ات کوتاه کردی ... برچسب‌ها: My Poems , ...ادامه مطلب

  • ! What do you know

  •   مانده ام در نخواستن گیر کرده ام در شک هیچ کس نمی دانست که من حتی مرگ را هم نطلبیدم !, ...ادامه مطلب

  • My Words to you

  •   یه روزی میاد که مهم نیست چقدر تلاش کردی ازش خودت رو دور کنی ... میاد و میبینی که همش سرابه ... همه چی ... زندگی و آینده ... خانه و خانواده ...خودت و خودت ...همش سرابه و تو رو درون خودش میکشه تا اینکه هیچی واست نمونه ... اون وقت خیلی راحت درونش خودت رو دفن کن !    ,my words to you,my words to you are spirit and life,my last words to you poem,my last words to you,my words your desires,my words your feelings,my words mean nothing to you,my words hurt you,my words in your mouth,words to you're my best friend ...ادامه مطلب

  • ?You Tell Me

  •   رویای سرزمین آرمان های حالا سوخته ی محکوم ! محکوم ِ مجرم ِ فراری ِ راه زندگی و امید ! امید ِخشک شده ی رگ های پوسیده ی دستان ِ بی جان ! جانِ ناکامِ نوجوانان ِ جامعه ی نادان ! نادان من ، نادان تو،  نادان آنها ... آنها که مرگ را پهن کرده اند روی آسمان ذهن آدم های تازه به دوران رسیده ی نابهنجار ... هنجار های اشتباه ِ دنیایی بی سر وَ ته که آخرش نسل کثیفمان را خواهد داد به فنا ... فنا ... چقدر باید آدم رفت به فنا که زمین بماند پا بر جا ؟,you tell me,you tell me in spanish,you tell me that you love me,you tell me that you want me,you tell me that you need me,you tell me i am loved,you tell me lyrics,you tell me where my suit is woman,you tell me meme,you tell me what to do ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها