من عادت به سرکوب کردن دارم ... من مازوخیستی هستم که بیماری ام قرن ها ریشه دارد . من آدمی هستم که حرف هایش را دوخته اند به ته مغزش . من کسی هستم که عادتش در پنهان ماندن و نامرئی بودن است . من موجودی هستم که وظیفه اش تشویق دیگران و سرکوب خودش است . من نه اعتباری دارم و نه اعتقادی . من کلماتم پر است از زوال و پوسیدگی ... دیگران بهتر از من می فهمند و قدرتمند ترند . من نه رنگی دارم و نه حتی شکلی ... من تصویری از مجسمه ی نتراشیده ای که هیچ وقت به نمایش گذاشته نخواهد شد ... من علف هرزی که حتی باران از سر ناچاری بر من می بارد ... من سرشار از تاریخی هستم هیچکس علاقه ای به خواندنش ندارد و جای عبرتی در آینده برایش نیست ... تاریخ انقضایم بعد از زندگی بخشیدن به بشر می گذرد و بعد دنیا به روتینش برمیگردد ...
من آن زنی ام که تو علاقه ای به شناختنش نداری ...
Let Me Not Forget For A Moment...
برچسب : نویسنده : idead-sparrowe بازدید : 164